او صدایم زد



او ظالم بود 

دیگر شُده بود عادت ما

دیگر جایِ شکایتی انگار نبود

در بین مردم فقط به اندازه ی حرف و حدیثی جای داشت و نقل غیبتها 

 

کم کم، کم کم

زندگی که جریان داشت

بُرد با خودش به دنبال جریانِ .نبودن 

 

. و دیگر واقعا نبود

هیچ حسی هم انگار نبود و انگار مینمود به نبودن نیز

انگار

 

عِـــشق 

 

شده است طعمه ی حرف

حرفِ دوست داشتن 

و انگاری از هوس

 

 

.ادامه دارد

او ظالم بود

و عشق سکوت کرد به حُرمتش 

برای بقایی انفرادی 

اما

فقط بقاء

 

   او بهانه جور میکرد و عاشق و معشوق هیچ یک

نمیدانستند 

و

نه عاشق ظلم کرد

نه معشوق

 

.

.

.

نمیدانستند 

که او ظالم بود

و مظلوم است عشق 

و آن ظالم است ؛

(دُنیا) 

 

.محلِ عُقده های رانده شدن 

از عشق العُشاق 

 

اللّٰه عزَّوجلّ

 

 

و عشق بی علم به او

در خلاصه ی هیچ هم نگنجد 

این تباهی 

 

 

 

او ظالم بود؛

دُنیا. 

 

و من عشق را مطلقاً به خُدآ 

واگذار میکنم

#واگذاریِ_مطلقْ

#عشقِ_از_دست_رفته 

#انتقام_از_دنیا

#دنیازادگانِ_متحیر_از_دنیا!

#عشق_یعنی_الرحم_الرّاحمینِ_#هدیهِ_خُدا 

#هدیهء_حق!

 


تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

کارگر و کارفرما و قوانین ادوات کشاورزی جلالی اسنپ بار شبانه روزی //44335223//44594020//09192717636 Crypto-Newbie اینجا می نویسم دانستنیهایی درباره ویپ eset - لایسنس رایگان ورژن 14, 13, 12, 11, 10, 9 - کد فعال سازی نود32 عطر ادکلن زنانه مردانه اصل ماندگار خارجی بورس حرفه ای پرنشاط بلاگ